_ جانممممم . _ای پسرهی تخس خیره سر دو روز ولت کردم رو دست من بلند شدی ؟ حالا نشونت میدم بزار برم و بیام ، وقتی برگشتم حسابتو میزارم کف دستت . همهی اینا رو با یه اخم ظاهری میگفتم و با یه لحن مثلااا تحدید آمیز که داداش کوچولوم نگران خواهر بزرگش نشه . اما دروغ چرا ، خیلی نگرانم . میدونم خون آشاما موجودات محتاطیانو تا زمانی که قدرت بی حد و مرزی به دست نیارن خودشون رو توی اجتماع نشون نمیدن . پس حالا که اومدن و دارن آزادانه خون مردم رو میخورن دیگه حتی ممکنه تمام گرگینهها هم نتونن جلوشون رو بگیرن .
دانلود مجموعه نمونه سوالات عقاید (2و3و4و5و7و8) حوزه علمیه با پاسخنامه بازدید : 461
پنجشنبه 7 آبان 1399 زمان : 10:39